واگویه‌ها

در لغت نامه دهخدا در توضیح "واگویه" آمده است: سخن شنیده را باز گفتن

واگویه‌ها

در لغت نامه دهخدا در توضیح "واگویه" آمده است: سخن شنیده را باز گفتن

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

«ای مالک! باید که محبوبترین کارها در نزد تو، کارهایی باشد که با میانه‌روی سازگارتر بود و با عدالت دم سازتر و خشنودی رعیت را در پی داشته باشد زیرا خشم توده‌های مردم، خشنودی نزدیکان را زیر پای بسپرد و حال آنکه، خشم نزدیکان اگر توده‌های مردم از تو خشنود باشند، ناچیز گردد.» نامه حضرت امیر به مالک اشتر

عدالت دغدغه ی شریف مردانِ بزرگ بوده، که اگر چه در طول تاریخ به عرصه‌ی عمل آن چنان نزدیک هم نشد و نبود حکومتی که بنایش بر عدالتخواهی صادقانه باشد-اگر حکومت حضرت امیر را استثناء کنیم- و عمل به آن را سرلوحه قرار دهد اما امید به چنین آینده ای انگیزه‌ای برای زیستن در چنین دنیایی شد. حال در زمان زیستن ما نظامی در این کشور بر پا شده که ادعای عدالتخواهی و  پیروی از حکومت علی(ع) را دارد نظامی که اگر چه از عمرش سی و اندی میگذرد اما نسبت به تمدن پر سابقه‌ی رقیبش-غرب- نوجوانی خام محسوب می‌شود.

مبارزه با بی عدالتی و بروز و ظهور های مختلفی دارد. اما واضح ترین بروز آن در نظامی مدعی عدالتخواهی حفظ و حراست از بیت المال مردم و تلاش برای برقراری قسط در جامعه است. همان طور که در سیره امیرالمومنین این مسئله نسبت به تمام مسائل دیگر حتی حفظ نظام ارجحیت میابد، آن چنان که حضرتش به واسطه‌ی ایستادگی برابر زیاده خواهی‌های امثال طلحه و زبیر، آن‌ها جنگی را علیه حکومت ایشان تدارک دیده و هزینه‌های زیادی را به ایشان تحمیل می‌کنند. در واقع در سیره امیرالمونین حفظ نظام به کسب رضایت چند خواص زیاده خواه نیست، بلکه به کسب رضایت توده‌های مردم و حفاظت از حقوق آن‌هاست که «خشم خواص را بی اثر می‌کند».

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۱۴
مجید خسروپور


در تضاد بین عقل و عشق، اگر عقل مقتدر پر ابهت، دست نحیف عشق را بگیرد، یاری‌اش کند و به او اجازه‌ی حضور و اثرگذاری دهد که خدا را شکر، همه چیز به خیر و خوشی میگذرد. آنچنان آرامشی به حوزه ی دل حکمفرمایی خواهد کرد که آن سرش ناپیدا...


اما اگر عقل این اجازه را ندهد و خواهش‌های عشق را در نطفه خفه کند و اجازه ی کوچکترین بروز و ظهوری ندهد، آن وقت گرچه عقل در کوتاه مدت به قلرو دل حکمفرمائی خواهد کرد و گرچه عشق به هزارتوی دخمه ها خواهد خزید، اما دیری نخواد پایید که ناگهان مفهومی به نام "جنون" سر بر خواهد آورد و طومار حکومت عقل را در هم خواهد پیچید...


و اگر عقل، مقتدرِ پرابهت نباشد و از فرط ضعف و درماندگی در برابر عشق، به آنی و علی رغم میل باطنی اش تسلیم شود، آن گاه است که حسرتی همیشگی به قلمرو دل باقی خواهد ماند که عشق به صلاح این مُلک بود یا عقل؟


*تیتر: قیصر عزیز، که دیروز تولدش بود.

دست عشق از دامن دل دور باد 
می توان آیا به دل دستور داد؟ 

می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟ 

موج را آیا توان فرمود: "ایست"؟
باد را فرمود: "باید ایستاد"؟ 

آن‌که دستور زبان عشق را 
بی گزاره در نهاد ما نهاد 

خوب می دانست تیغ تیز را 
در کف مستی نمی بایست داد 


۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۳۰
مجید خسروپور