واگویه‌ها

در لغت نامه دهخدا در توضیح "واگویه" آمده است: سخن شنیده را باز گفتن

واگویه‌ها

در لغت نامه دهخدا در توضیح "واگویه" آمده است: سخن شنیده را باز گفتن

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

حذف شد.
 بخش هایی از آن مورد تاییدم نبود. مثلا فضای نا امیدی زیادی که در متن وجود داشت. یا نسبت دادن واژه‌ی "سیاه" به روزنامه‌ها.
بعضی جاها نتوانستم منظورم را خوب برسانم.
دلیل اصلی هم اینکه کسی خواست تا حذفش کنم. کسی که حرفش نشنیده قبول است.
۸ موافقین ۰ مخالفین ۱ ۱۷ مهر ۹۲ ، ۲۱:۱۰
مجید خسروپور


من یک چوپان زاده‌ام، با پدرم صبح‌ها به صحرا می‌رفتیم، میش‌ها را می‌چراندیم و عصر ها برمی‌گشتیم. غروب یک روز دلگیر گرگ‌ها به گله زدند، گله را دریدند، پدرم را هم. و مرا هم زخمی کردند. با دو چشم خود خوی‌درندگی شان را دیدم، چشم‌های خشم آلود و چنگال‌ها و دندان‌های خونین‌شان را هم. جان دادن پدرم را هم.

بعد رفتند آن طرف‌تر جام‌های شیشه‌ای به دست گرفتند و با خون پدرم و میش‌ها مست شدند، رقصیدند، قهقه‌ی مستانه‌شان هنوز شب‌ها کابوس من است...

مردم شهر همه ناراحت و اندوهگین شدند، هر کدام خواستند پدری کنند برایم. فردای آن روز گرگ‌ها کت و شلوار به تن کردند، کراوات زدند، عطر و ادکلن زدند و به شهر غمزده آمدند. سه روز عزای عمومی اعلام کردند، اشک تمساح ریختند و حسابی مورد اکرام مردم واقع شدند. چشم‌های ترسناک‌شان را شناختم، فریاد زدم، شیون کردم و به کنج خانه خزیدم. به مردم گفتم اینان قاتلان پدرم هستند، کسی باور نکرد و مرا مجنون خواندند... از آن پس هرچند یک بار به شهر حمله می‌کردند، مردم را می‌دریدند و بعد خود را نگران مردم نشان می‌دادند. کسی هم نفهمید که گرگ‌ها فقط لباس عوض کرده‌اند...

قهقه‌ی مستانه‌شان هنوز شب‌ها کابوس من است...


پی‌نوشت1 : برای نبضِ دوست داشتنی، نشریه بسیج دانشکده فنی

پی‌نوشت2: دو شماره اخیر نبض درباره مذاکره با آمریکا

اولی

دومی

۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۲ ، ۲۳:۲۴
مجید خسروپور