واگویه‌ها

در لغت نامه دهخدا در توضیح "واگویه" آمده است: سخن شنیده را باز گفتن

واگویه‌ها

در لغت نامه دهخدا در توضیح "واگویه" آمده است: سخن شنیده را باز گفتن

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتخابات» ثبت شده است

این روزها کم و بیش زمزمه ی خارج شدن موسوی و کروبی از حصر شنیده می شود. البته چندان جدی به نظر نمی رسد.

در دانشگاه بودن، بدی دور بودن از مردم را هم دارد، یعنی این مطالبات آن طور که ما در دانشگاه میبینیم و کم و بیش حرفی از آن میشنویم معلوم نیست چقدر در خارج از دانشگاه هم مطرح باشد، اما آن چه که از ظواهر بر می آید این است که نه خیر! این موضوعات برای مردم اهمیتی ندارد. منظورم در حصر بودن یا نبودن آن دو نفر است. نه اینکه موضع نداشته باشند، ممکن است داشته باشند، اما نسبت به مسائل دیگری که در زندگی شان و در عرصه سیاسی کشور وجود دارد اهمیتی ندارد.

در خود دانشگاه هم گاه و بیگاه انجمن اسلامی در بردش -و نه حتی نشریات- به این موضوع میپردازد. البته بر خلاف آنچه که انتظار میرفت تا به حال نشریه‌ی خاصی هم از انجمن ندیده ایم.

سال 88 اگر تا قبل انتخابات بگو مگو ها انتخاباتی بود و نهایتا به چند شعار در خیابان محدود میشد، بعد انتخابات وضعیت گونه ای دیگر بود. اختلافات بین افرادی که رابطه ی نزدیکی با هم داشتند پیش آمد، چه دوستان که با هم جر و بحث های جدی بدون/با منطق انجام دادند، چه قهر ها و کدورت ها که پیش نیامد، برادر و خواهر، دوست و دوست، خویش و قوم. خیلی ها با هم قطع رابطه کردند، رابطه ی خیلی ها سرد شد. خاطره بد روزهای بعد از انتخابات مسئله ای نبود که با گذر زمان فراموشی آن را از بین ببرد.

اگر شرایط فتنه‌گون را به معنی شرایطی بگیریم که در آن حق و باطل با هم آمیخته میشوند و هیچ کدام از طرفین حق محض نیستند قطعا حوادث سال 88 فتنه بود، به گمانم حدیثی از امیرالمونین بود که میفرمود: اگر حق در موضع خود هیچ اشتباه و خطایی نداشت و اگر باطل هیچ بهره ای از حقیقت نداشت هیچ گاه فتنه ای رخ نمی داد.

بگذریم، اصل حرفم این است که منِ حقیقی ِ نوعی دوست دارم آدم ها را حلال کنم، بگویم اشکالی ندارد، خودم انقدر حق الناس و حق الله به گردن دارم که بترسم از این که حق الناسی را به دوش دیگری بار کنم. دوست دارم موسوی و کروبی را حلال کنم، بر میگردم به اثراتی که سال 88 بر من گذاشت و بعد اختلافاتی که با دوستانم پیدا کردم، بگو مگو های سال اول دانشگاه و ... همه و همه را میتوانم ببخشم و فراموش کنم و بگویم از نظر خودم اشکالی ندارد موسوی و کروبی در حصر نباشند، آزاد شوند، حتی اگر مسئله اصلی کشور و مردم نباشد، حتی اگر کم اهمیت باشد. اختلاف نظرهای داخلی کوچک برای کشور مفید است و به انتخاب راه درست کمک میکند اما اختلافات داخلی کلان که ممکن است کشور را در سطح وسیع دچار مشکل کند تهدیدی برای استقلال و امنیت کشور است.

از همین رو راضی میشوم به آزادی موسوی و کروبی اگر...

اگر با آزادی این دو وحدت ملی فزونی بگیرد، اگر امنیت بیشتر شود، اگر دوباره دعواهای بعد از انتخابات 88 مطرح نشود. اگر به آرامش مردم در این فشار اقتصادی کمک میکند. اگر این دو نفر مانند همه سیاست مدار های دیگر، حتی مثل هاشمی و خاتمی، مثل حسن خمینی زیست سیاسی داشته باشند و نخواهند ادامه دهنده دعواهای سال 88 باشند، نخواهند دوباره مردم را به جان هم بیندازند.

موسوی و کروبی را حلال میکنم اگر بیرون از حصر رفتار تحریک آمیزی از خود بروز ندهند.

اما!

اما نمیتوانم از بقیه مردم کشورم، از کسانی که در سال 88 آسیب های جسمی و روحی دیدند، کسانی که فرزندانشان را از دست دادند هم این انتظار را داشته باشم. و بهشان حق میدهم که این کار را نکنند.

پس بهترین مسیر برای این مسئله تشکیل یک دادگاه صالح بدون هیاهو و حواشی است. که هر دو طرف قبل از برگزاری به صالح بودن آن حکم کنند و بگویند هرچه دادگاه تعیین کند میپذیریم، و واقعا هم بپذیرند، با کمال میل هم بپذیرند.

در این صورت است که میتوان به افزایش وحدت در کشور و تلاش واقعی برای ساخت کشور امید داشت.


پی‌نوشت1: متن بالا قصد نداشت اصلا به قضاوت در مورد فتنه 88 بپردازد و در مورد تقلب شدن یا نشدن اقامه دلیل کند.

پی‌نوشت2: نمی شود جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، غربی که میخواهد سر به تن چنین نظامی نباشد وجود داشته باشد، رسانه و اینترنت هم وجود داشته باشد، حرف و حدیث ها و بزنگاه های مهم اجتماعی و سیاسی به وفور یافت شود و فتنه ها دامن مردم را نگیرد. نمی شود. پس راه حل همیشه آشتی کردن و حلال کردن نیست، باید به فهم مشترکی از مسئله رسید. و تا زمانی که طرفین علاقه ای به این کار نداشته باشند فتنه ها هم ادامه دارند و بزرگتر هم میشوند.

پی‌نوشت3: به رهبر مملکت که جایگاهش با منِ تنها فرق میکند حق میدهم که شرطش حداقل عذرخواهی این افراد باشد. رهبری فقط از طرف خودش حکم نمی‌کند و نماینده مردمی است که به آن ها ظلم شده و اگر فقط و فقط یک نفر شاکی باشد وظیفه استیفای این حق به دوش اوست.
پی‌نوشت4: در این متن حرمت شکنی روز عاشورا را در نظر نگرفتم که دردناک‌تر و پیچیده‌تر از همه موارد بالاست.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۰۰:۲۳
مجید خسروپور

این مطلب را  اردی بهشت گذشته برای نبض نشریه بسیج دانشجویی دانشکده فنی- نوشته بودم


نقدی بر تعطیلی زودهنگام دانشگاه های کشور


وقوع "انقلاب اسلامی" در سال ۱۳۵۷ تنها برای این نبود که به "جمهوری اسلامی" منجر شود و این انقلاب در سطح حاکمیت محدود شود، بلکه همین تشکیل جمهوری اسلامی نیز به علت خواست و اراده مردم بود و تشکیل جمهوری اسلامی مقدمه و  محملی شد برای جامعه سازی اسلامی. بنا بر این تعبیر تشکیل جمهوری اسلامی که بر پایه آگاهی بخشی بوده، بر همین پایه نیز باید ادامه یابد. در واقع رمز امتداد انقلاب اسلامی باز تولید آن  در برهه های مختلف است و در صورتی که این مسئله اتفاق نیفتد نمی توان از نسلی که درگیر وقوع انقلاب نبوده است انتظار ایستادن پای امتداد آن را داشت.

یکی از فرصت ها برای تبیین دوباره انقلاب اسلامی دوره های زمانی نزدیک انتخابات است. البته این که فقط در نزدیکی انتخابات چنبن اتفاقی بیفتد آن قدر ها هم پسندیده نیست که در اینجا مجال پرداختن به آن نیست. از آنجا که در نزدیکی انتخابات ذهن مردم درگیر چگونگی اداره کشور در چند سال آینده میشود باید این فضا برای متفکرین هم آماده شود تا بتوانند به بررسی آرمان ها و بازتبیین آن ها بپردازند. تا بدین وسیله انتخابات بهانه ای باشد برای رشد جامعه اسلامی. «وقتی ما میگوییم "مردم" معنایش این نیست که مردم بیایند و رأی بدهند و مسئول و نماینده ای را انتخاب کنند بعد دیگر برای آن مردم هیچ مسئولیتی وجود نداشته باشد... مردم، محورند.» ۱۳۸۰/۰۳/۱۴

 

یکی از محمل ها برای رشد جامعه و بخصوص جوانان دانشگاه است. دانشگاه از منظر پرداختن به مسائل اجتماعی- سیاسی از ابتدای انقلاب تا کنون فراز و فرود های بسیاری داشته است. در دولت سازندگی تلاش های جدی برای غیر سیاسی کردن دانشگاه شد و این تفریط به افراطِ دفتر تحکیم وحدت در لیست دادن برای شرکت در انتخابات مجلس در در دوران اصلاحات تبدیل شد. اما آنچه که در سال های اخیر و به ویژه بعد از سال 88 مشاهده میشود باز هم تلاش جدی برای غیر سیاسی کردن فضای دانشگاه است و انچه که بهانه میشود این است که دانشگاه نباید پایگاه گروه ها و احزاب سیاسی باشد. این حرف حرف درستی است اما نتیجه ای که از آن گرفته شد و تاثیری که در فضای دانشگاه گذاشت چیزی جز رخوت، سکوت و سکون نبود و دانشگاهی را که قرار بود مبدأ تحولات باشد به دبیرستانی مختلط تبدیل کرد و فضای تفکر و اندیشه و گفت و گو را به حداقل رسانید.

آن چه که بهانه ای شد برای نوشتن این سطور اقدام عجیب وزارت علوم در برگزاری زودهنگام امتحانات دانشگاه و تعطیلی دانشگاه ها و خوابگاه ها پیش از برگزاری انتخابات است. البته این بار دیگر نمی توان فقط به دکتر هبر اشکال وارد کرد بلکه این اقدام نتیجه یک سیاست کلی بود که در چند سال اخیر در دانشگاه های کشور شاهد ان بودیم: خاموش کردن فعالیت های سیاسی دانشجویی. این مسئله قطعا محدود به رؤسای دانشگاه ها نمیشود و فراتر از آن است چرا که این سیاست واحد را در تمام دانشگاه های کشور شاهد هستیم. دانشگاه هایی که بعضا فضای دانشگاه تهران برای آن ها بسیار فضای باز و غیر قابل تصوری بود! حال دیگر خودتان تصور کنید که چه وضعیتی داشتند و دارند! در سال های پیش از این با نزدیک شدنن به زمان انتخابات هم و غم رؤسا این بود که فضای رخوت موجود در دانشگاه ها شکسته شود و نشاط و شور انتخاباتی به دانشگاه هم برسد. اما گویا با نزدیک شدن به زمان انتخابات سال 92 عکس این قضیه در حال وقوع است. مسئله ای که ناشی از محافظه کاری، ترس و ضد انقلاب پنداشتن دانشجو است. از 4 خرداد که تقریبا مصادف است با قطعی شدن اسامی نامزدها و ارائه برنامه هایشان، امتحانات شروع میشود و تا چند روز مانده به انتخابات هم تمام میشود و دانشگاه ها و خوابگاه ها هم  تعطیل میشوند. که چه بشود؟ که مبادا دانشگاه ها باز باشند و انقلاب به خطر بیفتد! بهانه ای که برای این امر بیان شده است این است که دانشجو ها با فراغت ذهنی بتوانند به مسئله انتخابات بپردازند اما طرحی که ارائه شده دقیقا در راستای عکس نتیجه خواهد داد. استدلالی که برای وقوع چنین امری به کار برد شده را میتوان برای رد کردنش به کار برد و این هم از عجائب روزگار ماست چرا که با این کار فشردگی درس ها بسیار زیاد شده و بازه زمانی قبل از امتحانات فرصت بسیار اندکی برای فکر کردن پیرامون موضوع انتخابات است، در حین امتحانات هم که تکلیف روشن است. گویا مسئولین انتظار دارند که دانشجوها در عرض چند روز روزهای نزدیک به انتخابات که بیش از شعور شور میدان داری میکند- فکر و تحقیق و تحلیل کنند، به نتیجه برسند، در انتخابات حضور پرشور داشته باشند و مشت محکمی هم به دهان استکبار بزنند.

در حال حاضر نه تنها از طرف حاکمیت تمایلی برای افزایش فهم سیاسی دانشجویان وجود ندارد بلکه از آن جلوگیری هم میشود و این موضوع بیش از همه به ضرر خود انقلاب و جمهوری اسلامی است. با وجود تاکید های چند باره رهبری راجع به لزوم سیاسی بودن دانشگاه -و نه سیاست زده بودن- همچنان در عمل چیز دیگری مشاهده میشود. در دوره ای مبتلا به سیاست زدگی شده ایم و در دوره ای هم مبتلا به سیاست زدائی.

خلاصه ی کلام ان که در این شرایط نمی توان انتظار داشت که دانشجو با فکر و تحلیل و کافی به مسأله انتخابات بپردازد، نمی توان اتظار داشت که که دانشگاه سیاسی باشد و دانشجو فهم سیاسی داشته باشد. انتظار بازتولید انقلاب اسلامی در دانشگاه ها هم گزافه ای بیش نیست.

در چهار چوبی کلی تر انتقاد اصلی به آن امری است که مصلحت نامیده میشود اما بیش از آن که به مصلحت مردم و نظام اسلامی باشد مصلحت های خوساخته ی گروه ها و جریان هاست. مصلحت هایی که به جای حفظ منافع توده های مردم ثروت، قدرت و رسانه را در دست عده ای خاص متمرکز میکند.

در پایان به این سخن رهبری توجه کنیم:

«اما متأسفانه‌ گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدگی‌ و گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدائی‌، دائما تبدیل‌ فضای‌ فرهنگی‌ کشور را به‌ سکوت‌ مرداب‌ گونه‌ یا تلاطم‌ گرداب‌وار، می‌خواهند تا در این‌ بلبشو، فقط صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت‌ و تریبون‌، بتوانند تأثیرگذار و جریان‌ساز باشند و سطح‌ تفکر اجتماعی‌ را پائین‌ آورده‌ و همه‌ فرصت‌ ملی‌ را هدر دهند و اعصاب‌ ملت‌ را بفرسایند و درگیری‌های‌ غلط و منحط قبیله‌ای‌ یا فرهنگ‌ فاسد بیگانه‌ را رواج‌ دهند و در نتیجه‌ صاحبان‌ خرد و احساس‌، ساکت‌ و مسکوت‌ بمانند و صاحبدلان‌ و خردمندان‌، برکنار و در حاشیه‌ مانده‌ و منزوی‌، خسته‌ و فراموش‌ شوند. در چنین‌ فضائی‌، جامعه‌ به‌ جلو نخواهد رفت‌ و دعواها، تکراری‌ و ثابت‌ و سطحی‌ و نازل‌ می‌گردد، هیچ‌ فکری‌ تولید و حرف‌ تازه‌ای‌ گفته‌ نمی‌شود، عده‌ای‌ مدام‌ خود را تکرار می‌کنند و عده‌ای‌ دیگر تنها غرب‌ را ترجمه‌ می‌کنند و جامعه‌ و حکومت‌ نیز که‌ تابع‌ نخبگان‌ خویش‌اند، دچار انفعال‌ و عقبگرد می‌شوند. برای‌ بیدار کردن‌ عقل‌ جمعی‌، چاره‌ای‌ جز مشاوره‌ و مناظره‌ نیست‌ و بدون‌ فضای‌ انتقادی‌ سالم‌ و بدون‌ آزادی‌ بیان‌ و گفتگوی‌ آزاد با «حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌» و «هدایت‌ علماء و صاحبنظران‌»، تولید علم‌ و اندیشه‌ دینی‌ و در نتیجه‌، تمدن‌سازی‌ و جامعه‌پردازی‌، ناممکن‌ یا بسیار مشکل‌ خواهد بود»                                                                                                                                    ۱۳۸۱/۱۱/۱۶

 

که به وضوح در حال حاضر در مسأله سیاسی بودن دانشگاه ها «حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌» گرچه در حرف زیاد است اما در عمل وجود ندارد.

 

۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۲۱
مجید خسروپور