واگویه‌ها

در لغت نامه دهخدا در توضیح "واگویه" آمده است: سخن شنیده را باز گفتن

واگویه‌ها

در لغت نامه دهخدا در توضیح "واگویه" آمده است: سخن شنیده را باز گفتن

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قیدار» ثبت شده است

قیدار ِ امیرخانی را اول بار که خواندم خیلی زور زدم تا تمام شود، به گمانم ده روزی طول کشید. مثل ِ منِ او، مثل ِ ازبه.

اما این دومین بار خیلی زود تمام شد

قیدار جدای از سیاه و سفید ها نبود، شب ها همه در گاراژ میخوابیدند و بعد تر هم همه در لنگر، لنگر ِ پاسید. قیدار به سیاه و سفید ها احتیاجی نداشت، اما سر رفاقتش سه شب توی "سیاه ِ زمستان" با یک لا لباس شب ها در حیاط "سگ لرز" میزند که سیاه و سفید ها ترک کنند اعتیادشان را. به هذیان گویی می افتد، تا پای مرگ پیش میرود... اما بیش از اینکه خودش را ببیند باقی را میبیند. مراقب است که کسی به بچه های گاراژ قیدار به سیاه و سفید های لنگر ِ پاسید درشتی بار نکند.

دیوار بین دیگران و قیدار اگر باشد- بلند نیست، همه همیشه با هم سر یک سفره هم غذا میشوند... درِ گاراژ قیدار همیشه نیمه باز است، برای همه ی سینه سوخته ها و مظلوم ها... برای همه ی "شهلاهای مو پریشان ِ عالم "... لنگر را ساخته است برای کسانی که هیچ جا راهشان نداده اند...


قیدار با اینکه بچه مسلمان است و مرید سید گلپا، اما وقتی "استاد" کمونیست ِ سبیل قیطانی را هم حکومت ظلم بگیرد، پشتش درمی آید تا آزاد شود. نه به خاطر استاد بودنش، نه به خاطر مثلا مبارز بودنش حتی، بل به خاطر سیاه و سفید بودنش

قیدار بعضی جاهای داستان بد جور خنجر میخورد، میشکند، له میشود... شهلا که تصادف میکند میرود بالاخانه گاراژ و خانه نشین میشود... تا وقتی که سید بیاید و برایش حمدی بخواند، قدیم تر ها سر از دست دادن آقا تختی هم همینجور شده بود... خانه نشین...

اما شاه بیت قصه ی قیدار و مقصود این متن یک چیز است و آن سرنوشت جوانمردان است:

« یک بار دیگر به من بگو که سید گلپا چه گفت؟

فرمود، خوش نامی قدم ِ اول است... از خوش نامی به بدنامی رسیدن، قدم ِ بعدی بود... قدم ِ آخر، گم نامی است... طوبا للغرباء!

قیدار سر تکان می دهد و به سوی در نیمه باز میرود. تا خط ِ وسط ِ جاده قدیم ِ شمیران می رود. اتول های گذری میزنند روی ترمز. از همان وسط، بالا و پایین و چپ و راست را می سکد. بعد برمیگردد و در تاریکی حیاط لنگر پاسید گم می شود و همانجور که در گاومیش را باز میکند، زیر لب میگوید:

گنده نامی، گند نامی، گم نامی... خوشا گم نامان، خوشا گم نامان»



۱ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۲ ، ۰۶:۲۴
مجید خسروپور