واگویه‌ها

در لغت نامه دهخدا در توضیح "واگویه" آمده است: سخن شنیده را باز گفتن

واگویه‌ها

در لغت نامه دهخدا در توضیح "واگویه" آمده است: سخن شنیده را باز گفتن

با روی کار آمدن دولت جدید و مشی آن در سیاست خارجی سوالی پیش آمد که نسبت این مذاکرات با نظرات رهبر انقلاب چیست؟

اگر بخواهیم توجهی به صحبت های رهبری قبل از انتخابات سال92 نکنیم و صرفا حرف های ایشان را در روزهای بعد از انتخابات در نظر بگیریم در ظاهر با نوعی دوگانگی مواجه میشویم. دوگانه ای که از طرفی به حمایت از تیم مذاکره کننده واقدامات آن میپردازد و از طرفی بدبینی نسبت به اصل مذاکره و هم نسبت به آمریکا را بیان میکند. در این جا برای کسانی که نظر رهبری را برای خود حجت میدانند سوالاتی پیش می آید. از طرفی منتقدین اشکالاتی به مذاکرات و رویکرد دولت میگیرند و آن‌ها را بزرگ و مهم میدانند. از طرفی موافقان دولت با استناد به به بعضی جمله های رهبری میگویند رهبری از مذاکرات حمایت کرده و در جریان آن است. بیایید چند نمونه از مواضع رهبری را که ظاهرا دوگانه اند بررسی کنیم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۳ ، ۰۲:۲۹
مجید خسروپور

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه دغدغه نمایندگان برای استیضاح عنوان میشد، انتصابات نابجای دکتر فرجی دانا در دانشگاه ها بود. انتصاباتی که بستری برای ناآرامی و سیاست زده کردن دانشگاه در آینده فراهم میکرد. مجلس در مورد این انتصابات و باقی نگرانی هایی که داشت از همان ابتدا به فرجی دانا تذکر میداد، کارت زردی که وزیر علوم از مجلس گرفت موید این مدعاست. اما وزیر علوم با بی توجهی نسبت به تذکرات و مصوبات مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی مسیر خود را طی کرد. این بی توجهی نسبت به نهادهای قانونی کشور باعث شد تا عده ای از نمایندگان درخواست استیضاح از فرجی را ارائه کنند. سرانجام فرجی استیضاح شد.

فرجی دانا

دانشگاه های کشور ما در برهه های مختلف دچار دو آسیب بوده اند. یکی سیاست زدگی بیش از حد و دیگری بی تفاوتی نسبت به مسائل کشور. آنچه مجلس اخیر با آن مواجه بود تقریبا هردوی آن ها بود. بعد از حوادث سال 88 دانشگاه به آرامش نیاز داشت. اما این مسئله در بلند مدت به خمودی در دانشگاه های کشور و بعضا امنیتی شدن منجر شد طوری که حتی در روز دانشجو در بسیاری از دانشگاه ها هیچ خبری نبود! اوج فعالیت برای حذف دانشگاه از مسائل سیاسی در انتخابات 92 رخ داد که دانشگاه ها چند روز قبل از انتخابات تعطیل شدند و در مدتی هم که تعطیل نبودند دانشجویان مشغول امتحان های فشرده بودند. مجلس در این باره سکوت کرد و خم به ابرو نیاورد و موضعی نگرفت. همین مجلس بعدتر با مسئله ای متفاوت مواجه شد. تلاش برای سیاست زده کردن دانشگاه و بستر سازی برای مشغول کردن دانشجویان به دعواهای سیاسی. البته در این یک سال اتفاق خاصی نیفتاد و فقط مسئله "بستر سازی" مطرح بود. اما این بار مجلس با قدرت در برابر به انحراف رفتن دانشگاه از مسیر اصلی خود مقاومت میکند کار را به استیضاح وزیر هم میرساند. البته همیشه نمایندگانی بوده اند که در شرایط مختلف به دانشگاه به عنوان ابزار نگاه نکنند و شناخت درستی نسبت به مسئله داشته باشند. امیدواریم این افت و خیز ها به اصلاح مسیر کمک کند و در آینده دچار آفت های گذشته نشویم تا نگاه دولت و مجلس تصحیح شود و نسبت به دانشگاه نگاه جناحی نداشته باشند.

۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۱۲
مجید خسروپور

«ای مالک! باید که محبوبترین کارها در نزد تو، کارهایی باشد که با میانه‌روی سازگارتر بود و با عدالت دم سازتر و خشنودی رعیت را در پی داشته باشد زیرا خشم توده‌های مردم، خشنودی نزدیکان را زیر پای بسپرد و حال آنکه، خشم نزدیکان اگر توده‌های مردم از تو خشنود باشند، ناچیز گردد.» نامه حضرت امیر به مالک اشتر

عدالت دغدغه ی شریف مردانِ بزرگ بوده، که اگر چه در طول تاریخ به عرصه‌ی عمل آن چنان نزدیک هم نشد و نبود حکومتی که بنایش بر عدالتخواهی صادقانه باشد-اگر حکومت حضرت امیر را استثناء کنیم- و عمل به آن را سرلوحه قرار دهد اما امید به چنین آینده ای انگیزه‌ای برای زیستن در چنین دنیایی شد. حال در زمان زیستن ما نظامی در این کشور بر پا شده که ادعای عدالتخواهی و  پیروی از حکومت علی(ع) را دارد نظامی که اگر چه از عمرش سی و اندی میگذرد اما نسبت به تمدن پر سابقه‌ی رقیبش-غرب- نوجوانی خام محسوب می‌شود.

مبارزه با بی عدالتی و بروز و ظهور های مختلفی دارد. اما واضح ترین بروز آن در نظامی مدعی عدالتخواهی حفظ و حراست از بیت المال مردم و تلاش برای برقراری قسط در جامعه است. همان طور که در سیره امیرالمومنین این مسئله نسبت به تمام مسائل دیگر حتی حفظ نظام ارجحیت میابد، آن چنان که حضرتش به واسطه‌ی ایستادگی برابر زیاده خواهی‌های امثال طلحه و زبیر، آن‌ها جنگی را علیه حکومت ایشان تدارک دیده و هزینه‌های زیادی را به ایشان تحمیل می‌کنند. در واقع در سیره امیرالمونین حفظ نظام به کسب رضایت چند خواص زیاده خواه نیست، بلکه به کسب رضایت توده‌های مردم و حفاظت از حقوق آن‌هاست که «خشم خواص را بی اثر می‌کند».

۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۱۴
مجید خسروپور


در تضاد بین عقل و عشق، اگر عقل مقتدر پر ابهت، دست نحیف عشق را بگیرد، یاری‌اش کند و به او اجازه‌ی حضور و اثرگذاری دهد که خدا را شکر، همه چیز به خیر و خوشی میگذرد. آنچنان آرامشی به حوزه ی دل حکمفرمایی خواهد کرد که آن سرش ناپیدا...


اما اگر عقل این اجازه را ندهد و خواهش‌های عشق را در نطفه خفه کند و اجازه ی کوچکترین بروز و ظهوری ندهد، آن وقت گرچه عقل در کوتاه مدت به قلرو دل حکمفرمائی خواهد کرد و گرچه عشق به هزارتوی دخمه ها خواهد خزید، اما دیری نخواد پایید که ناگهان مفهومی به نام "جنون" سر بر خواهد آورد و طومار حکومت عقل را در هم خواهد پیچید...


و اگر عقل، مقتدرِ پرابهت نباشد و از فرط ضعف و درماندگی در برابر عشق، به آنی و علی رغم میل باطنی اش تسلیم شود، آن گاه است که حسرتی همیشگی به قلمرو دل باقی خواهد ماند که عشق به صلاح این مُلک بود یا عقل؟


*تیتر: قیصر عزیز، که دیروز تولدش بود.

دست عشق از دامن دل دور باد 
می توان آیا به دل دستور داد؟ 

می توان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟ 

موج را آیا توان فرمود: "ایست"؟
باد را فرمود: "باید ایستاد"؟ 

آن‌که دستور زبان عشق را 
بی گزاره در نهاد ما نهاد 

خوب می دانست تیغ تیز را 
در کف مستی نمی بایست داد 


۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۳۰
مجید خسروپور

عزیزکم! دخترکم! یادت هست آن روز را؟ آن روز اول مدرسه ات را؟ یادت هست گلم؟ برایت آنقدر از خوبی های مدرسه گفته بودم که صبح وقتی گفتم «بیدار شو اسماء جان امروز روز اول مدرسه است»، سر از پا نمیشناختی، وقتی از پله ها پایین می آمدی پاهای کوچکت در هم پیچید، افتادی و زانوان کم رمقت زخمی شد... من از زخمِ کوچکِ تو شکستم جانم، شکستم، پدرها به دخترشان، دخترهای کوچکشان خیلی حساس اند، خیلی. حالا امروز... با خونِ رگ های کوچکت که پاشیده به این خانه چه کنم؟چگونه سر کنم این دنیای بدون تورا؟

(#سوریه مظلوم)

سوریه مظلوم

۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۵۲
مجید خسروپور

از همه ی این دنیا پنجره های بسته اش نصیب من شد، نه ابرهای آسمان میتوانند جلوی بمب و موشک را بگیرند، نه خورشید این خانه را گرم میکند، نه نسیم فضایی برای نفس کشیدن می آفریند، نه دریا آرامش میدهد...

خودت بگو! به کجای این جهان بگریزم؟


(#سوریه مظلوم)


سوریه مظلوم


۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۴۰
مجید خسروپور

برای روزهای آوارگی شاید چیزهای مهم تری لازم باشد، اما از تمام وسایل آن خانه آوار شده من همین آلبوم عکس را نگه داشته ام. لبخند میزنی اشک میریزم، بازی میکنی اشک میریزم،نگاه میکنی اشک میریزم، تمام عکس هایت را مرور کرده ام در این روزهای آوارگی... یک بار دیگر برایم نمی خندی؟


(#سوریه مظلوم)


سوریه ی مظلوم

۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۰۱
مجید خسروپور

درآمدی بر بررسی هدف بعثت انبیا، وجود دین و نهایتا هدف زندگی


اشاره: متن تلاش دارد تا به مقدمه‌ای از چگونگی انتخاب مسیر بپردازد، طبیعتا هر انتخابی از آن جا که بایسته است آگاهانه باشد نه از سر غفلت- ذیل هدفی تعریف میشود. بی هدفی به سردرگمی در انتخاب منجر خواهد شد. از آنجا که پایه های بحث پیش رو دینی است فلذا با رجوع به منابع و متفکران دینی بحث شده است. و تلاشی برای اثبات حرفها از طریق غیردینی یا بر اساس اهداف برون دینی نخواهد داشت، برای مثال بررسی نخواهیم کرد که چرا هدف زندگی نباید بهره هرچه بیشتر از دنیا باشد، از طرفی سیر متن هم این طور نخواهد بود که ابتدا بی هدفی و سردرگمی انسان عصر تکنولوژی تبیین شود و بعد به سراغ ایجاب برویم.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۹
مجید خسروپور

این روزها کم و بیش زمزمه ی خارج شدن موسوی و کروبی از حصر شنیده می شود. البته چندان جدی به نظر نمی رسد.

در دانشگاه بودن، بدی دور بودن از مردم را هم دارد، یعنی این مطالبات آن طور که ما در دانشگاه میبینیم و کم و بیش حرفی از آن میشنویم معلوم نیست چقدر در خارج از دانشگاه هم مطرح باشد، اما آن چه که از ظواهر بر می آید این است که نه خیر! این موضوعات برای مردم اهمیتی ندارد. منظورم در حصر بودن یا نبودن آن دو نفر است. نه اینکه موضع نداشته باشند، ممکن است داشته باشند، اما نسبت به مسائل دیگری که در زندگی شان و در عرصه سیاسی کشور وجود دارد اهمیتی ندارد.

در خود دانشگاه هم گاه و بیگاه انجمن اسلامی در بردش -و نه حتی نشریات- به این موضوع میپردازد. البته بر خلاف آنچه که انتظار میرفت تا به حال نشریه‌ی خاصی هم از انجمن ندیده ایم.

سال 88 اگر تا قبل انتخابات بگو مگو ها انتخاباتی بود و نهایتا به چند شعار در خیابان محدود میشد، بعد انتخابات وضعیت گونه ای دیگر بود. اختلافات بین افرادی که رابطه ی نزدیکی با هم داشتند پیش آمد، چه دوستان که با هم جر و بحث های جدی بدون/با منطق انجام دادند، چه قهر ها و کدورت ها که پیش نیامد، برادر و خواهر، دوست و دوست، خویش و قوم. خیلی ها با هم قطع رابطه کردند، رابطه ی خیلی ها سرد شد. خاطره بد روزهای بعد از انتخابات مسئله ای نبود که با گذر زمان فراموشی آن را از بین ببرد.

اگر شرایط فتنه‌گون را به معنی شرایطی بگیریم که در آن حق و باطل با هم آمیخته میشوند و هیچ کدام از طرفین حق محض نیستند قطعا حوادث سال 88 فتنه بود، به گمانم حدیثی از امیرالمونین بود که میفرمود: اگر حق در موضع خود هیچ اشتباه و خطایی نداشت و اگر باطل هیچ بهره ای از حقیقت نداشت هیچ گاه فتنه ای رخ نمی داد.

بگذریم، اصل حرفم این است که منِ حقیقی ِ نوعی دوست دارم آدم ها را حلال کنم، بگویم اشکالی ندارد، خودم انقدر حق الناس و حق الله به گردن دارم که بترسم از این که حق الناسی را به دوش دیگری بار کنم. دوست دارم موسوی و کروبی را حلال کنم، بر میگردم به اثراتی که سال 88 بر من گذاشت و بعد اختلافاتی که با دوستانم پیدا کردم، بگو مگو های سال اول دانشگاه و ... همه و همه را میتوانم ببخشم و فراموش کنم و بگویم از نظر خودم اشکالی ندارد موسوی و کروبی در حصر نباشند، آزاد شوند، حتی اگر مسئله اصلی کشور و مردم نباشد، حتی اگر کم اهمیت باشد. اختلاف نظرهای داخلی کوچک برای کشور مفید است و به انتخاب راه درست کمک میکند اما اختلافات داخلی کلان که ممکن است کشور را در سطح وسیع دچار مشکل کند تهدیدی برای استقلال و امنیت کشور است.

از همین رو راضی میشوم به آزادی موسوی و کروبی اگر...

اگر با آزادی این دو وحدت ملی فزونی بگیرد، اگر امنیت بیشتر شود، اگر دوباره دعواهای بعد از انتخابات 88 مطرح نشود. اگر به آرامش مردم در این فشار اقتصادی کمک میکند. اگر این دو نفر مانند همه سیاست مدار های دیگر، حتی مثل هاشمی و خاتمی، مثل حسن خمینی زیست سیاسی داشته باشند و نخواهند ادامه دهنده دعواهای سال 88 باشند، نخواهند دوباره مردم را به جان هم بیندازند.

موسوی و کروبی را حلال میکنم اگر بیرون از حصر رفتار تحریک آمیزی از خود بروز ندهند.

اما!

اما نمیتوانم از بقیه مردم کشورم، از کسانی که در سال 88 آسیب های جسمی و روحی دیدند، کسانی که فرزندانشان را از دست دادند هم این انتظار را داشته باشم. و بهشان حق میدهم که این کار را نکنند.

پس بهترین مسیر برای این مسئله تشکیل یک دادگاه صالح بدون هیاهو و حواشی است. که هر دو طرف قبل از برگزاری به صالح بودن آن حکم کنند و بگویند هرچه دادگاه تعیین کند میپذیریم، و واقعا هم بپذیرند، با کمال میل هم بپذیرند.

در این صورت است که میتوان به افزایش وحدت در کشور و تلاش واقعی برای ساخت کشور امید داشت.


پی‌نوشت1: متن بالا قصد نداشت اصلا به قضاوت در مورد فتنه 88 بپردازد و در مورد تقلب شدن یا نشدن اقامه دلیل کند.

پی‌نوشت2: نمی شود جمهوری اسلامی وجود داشته باشد، غربی که میخواهد سر به تن چنین نظامی نباشد وجود داشته باشد، رسانه و اینترنت هم وجود داشته باشد، حرف و حدیث ها و بزنگاه های مهم اجتماعی و سیاسی به وفور یافت شود و فتنه ها دامن مردم را نگیرد. نمی شود. پس راه حل همیشه آشتی کردن و حلال کردن نیست، باید به فهم مشترکی از مسئله رسید. و تا زمانی که طرفین علاقه ای به این کار نداشته باشند فتنه ها هم ادامه دارند و بزرگتر هم میشوند.

پی‌نوشت3: به رهبر مملکت که جایگاهش با منِ تنها فرق میکند حق میدهم که شرطش حداقل عذرخواهی این افراد باشد. رهبری فقط از طرف خودش حکم نمی‌کند و نماینده مردمی است که به آن ها ظلم شده و اگر فقط و فقط یک نفر شاکی باشد وظیفه استیفای این حق به دوش اوست.
پی‌نوشت4: در این متن حرمت شکنی روز عاشورا را در نظر نگرفتم که دردناک‌تر و پیچیده‌تر از همه موارد بالاست.

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۰۰:۲۳
مجید خسروپور

ذهن انسان ها پیچیده است و نمی توان هیچ دو نفری را یافت که در موارد مختلف عینا مثل هم فکر کنند، بگذریم که اندیشیدن هر فرد بسیار وابسته به اطلاعات و محیطی است که در آن قرار می‌گیرد و دو فرد حتی اگر برادر باشند لزوما در مسائل یکسان مثل هم نمی اندیشند.

با این که نمی توان گفت انسان ها در موضوعات مختلف لزوما مثل هم نمی اندیشند، اما در هنگام انتخاب، میتوان کلیت و دایره‌ای را مشخص کرد که بعضی از افراد انتخاب کننده از آن دایره خارج نشوند و این مشترکات کلی است که گروه ها را به وجود می آورد. در واقع اگر دو نفر از بین محدوده های مختلف هر دو محدوده ی خاصی را انتخاب کنند، لزوما به این معنا نیست که در تمام جزئیاتِ آن هم نظر هستند.

۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۹۲ ، ۲۰:۰۵
مجید خسروپور